تأثیر ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ درﻣﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﻣﻴﺰان اﻓﺴﺮدﮔﻲ و اﺣﺴﺎس ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺳﺎﻟﻤندام

پژوهش حاضر مطالعه اي شبه تجربي با روش پيش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. 38 سالمند (20 مرد و 18 زن) با روش نمونه گيري در دسترس از شهرستان سيرجان انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمايش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهاي مورد استفاده پرسشنامه افسردگي سالمندان، پرسشنامه احساس تنهايي و بسته آموزشي موسيقي درماني بود. مداخله شامل 13 جلسه موسيقي درماني بود.
يافته ها: نتايج پژوهش حاکي از آن است که افسردگي سالمندان پس از مداخله کاهش يافته است. همچنين احساس تنهايي زنان در قسمت ارتباط با دوستان و نشانه هاي عاطفي تنهايي، بهبود معنادار داشته است اما بر احساس تنهايي مردان تاثير معنادار نداشت.
نتيجه گيري: يافته هاي تحقيق نشان دادند که موسيقي درماني مي توان به عنوان راهکاري براي کاهش شدت افسردگي سالمندان به کار رود؛ تاثير اين گونه مداخلات بين افراد دو جنس مي تواند متفاوت باشد؛ و اين تفاوت در زمينه کاهش احساس تنهايي نيز به چشم مي خورد.

متن پژوهش

 

 

نشانه‌های پیری

با اینکه در ۷۰ درصد افراد مسن تصلب ‌شرائین ” آترواسکلروز ” یا فشار خون وجود دارد امروزه ثابت شده است که آترواسکلروز تنها در اثر بالا رفتن سن به‌وجود نمی‌آید و عوامل دیگری از قبیل بهداشت محیط و مسائل بوم‌شناختی (اکولوژیک)، کمی تحرک و ترس و وحشت و هیجانات و مصرف برخی مواد غذایی مانند چربی‌ها و قهوه در به وجود آمدن آن از اهمیت خاصی برخوردارند. بیماری‌های دوران پیری از سن ۶۰ و ۶۵ سالگی رفته رفته خودنمایی می‌کنند. عوارض عروقی و قلبی در سنین بالای زندگی شایعتر هستند و سکته مغزی و قلبی به‌علت گرفتگی عروق انتهایی در قلب و مغز گرچه در جوانان نیز دیده می‌شود ولی در سالمندان بیشتر است. بیماری‌های استخوانی و مفصلی بخصوص پوکی استخوانی (اوستئوپوروز) به علت کم شدن قدرت جذب کلسیم و ویتامین D پیش می‌آید و در کنار آن بیماری‌های مفصلی نظیر آرتریت روماتوئید، نرم‌استخوانی و تغییرات استخوانی مهره‌های گردن که به علت فشار بر شبکه عصب بازویی ایجاد دردهای مبهم در دست‌ها می‌کند زیاد دیده می‌شود.

در ۹۰ درصد سالمندان بیماریهای دستگاه تنفسی بخصوص پارگی حبابچه‌های ششی (آمفیزم) و برونشیت مزمن دیده می‌شود. این عوارض از یکسو به علت تقلیل جذب اکسیژن موجب تنگی نفس می‌شود و از سوی دیگر خود موجب کاهش جذب اکسیژن می‌شود و نارساییهای قلبی را شدت می‌بخشد. همچنین کلیه‌ها، کبد و لوله گوارش در سالمندان دستخوش تغییراتی می‌شوند که مراقبت‌های خاصی ایجاب می‌کنند. از میان بیماری‌های غده‌های مترشح داخلی، بیماری‌ قند ” دیابت ” به‌خصوص نزد سالمندان پرخور و الکلی‌های مسن به‌میزان در حدود ۱۵ درصد شیوع دارد. علت این بیماری خرابی جزایر لانگرهانس لوزالمعده است. بیماری‌های بدخیم و سرطان‌ها در دوران سالمندی بیش از سایر دوران‌های زندگی دیده می‌شوند.

اختلالات حواس پنج‌گانه و سلسله اعصاب مرکزی موجب کاهش سرعت انتقال و عدم بروز به‌موقع بازتاب‌ها و در نتیجه افزایش سوانح در پیران می‌شود. قدرت تطابق عدسی چشم به مرور تقلیل پیدا می‌کند که سبب پیرچشمی و ضعف دید چشم می‌گردد. گوش‌ها رفته رفته سنگین می‌شود و صداها به‌خوبی شنیده نمی‌شوند. حس لامسه و چشایی و بویایی کمتر آسیب می‌بیند ولی ضعف قدرت بینایی و شنوایی درک مسائل روزمره را دچار اشکال ساخته لذا رابطه شخص مسن با جامعه مختل می‌شود. آرتریواسکلروز عروق مغزی سبب می‌شود که حافظه شخص مسن مختل شود. ابتدا قدرت حافظه نزدیک کاهش می‌یابد و شخص از بخاطر سپردن آنچه با آن برخورد می‌کند عاجز می‌ماند بعدها حافظه دور نیز کاستی می‌یابد و بعضی خاطرات گذشته فراموش می‌شود و شخص قدرت به‌خاطر آوردن قسمت‌هایی از خاطرات گذشته را از دست می‌دهد. گاهی شخص سالمند نسبت به افراد یا مناظر ناشناخته احساس آشنایی می‌کند.

در بعضی از موارد در افراد سالمند نوعی جنون که آن را جنون پیری می‌نامند پیش می‌آید. این بیماران زودرنج، حساس، تحریک‌پذیر و گاهی بی‌تفاوت‌اند. حس حسادت و محرومیت شدید داشته و دچار بی‌قراری، بی‌خوابی و کمبود درک می‌شوند. حالت افسردگی در چهره آنان نمایان‌ است. بالاخره ممکن است زوال عقل و حالات پرخاشگرانه جنون و دیوانگی در آن‌ها پیدا شود. در بعضی سالمندان بحران‌های تیرگی شعور و هذیان ظاهر می‌شود و منگی ناگهانی، احساس تنهایی روانی و هذیان و توهم پیش می‌آید.

در میان این عوارض افسردگی ناشی از بازنشستگی و احساس پوچی شخص سالمند را زیر فشار روانی قرار می‌دهد که باید با فراهم کردن فعالیت‌های اجتماعی آنها را برطرف ساخت. لازم به تذکر است که برخلاف این گروه افراد سالخورده دیگری را می‌توان یافت که با وجود ابتلا به ناتوانیهای جسمی بهترین آثار علمی و ادبی خود را در دوران پیری و حتی در آخرین روزهای حیات تهیه و تنظیم کرده و تجربیات ذی‌قیمت خویش را به نسل بعد تقدیم داشته‌اند. از آن جمله می‌توان ویکتور هوگو، گوته، جوزپه وردی و بسیاری از دانشمندان و نویسندگان بزرگ را نام برد.

پیری زودرس

اگر علایم و عوارض دوران سالمندی قبل از سن ۶۰ سالگی ظاهر شود آن را پیری زودرس نامند. عوامل مختلفی در سرعت روند پیری دخالت دارند مانند مسائل اجتماعی شامل فشارهای اقتصادی، مشکلات زندگی، قحطی، قتل و غارت، جنگ و خشونت، اختلافات طبقاتی و نژادی، وجود بی‌عدالتی در اجتماع و بالاخره نبودن تامین آینده. گاه علت پیری زودرس به بهداشت شخصی مربوط می‌شود که از آن جمله می‌توان فقر و گرسنگی، غنا و پرخوری، شب زنده‌داری، اعتیاد به مواد مخدر و دخانیات و مسکرات، غم و غصه، عیاشی و ولگردی، بی‌کاری و نگرانی از آینده و غیره … را نام برد. در این میان فعالیتهای مغزی بیش از حد بخصوص اگر با نگرانی همراه باشد خیلی زود شخص را به عوارض پیری دچار خواهد ساخت.

راههای پیشگیری از پیری زودرس

برای جلوگیری از بروز پیری زودرس دانشمندان پیشنهادهای متعددی ارائه کرده‌اند از آن جمله می‌توان پیوند بیضه حیوانات برای برخورداری از هورمون‌های مردانه، تزریق عصاره جفت، سرم (سروم) مگوهولتز، ‌تزریق عصاره بافتهای جنینی، تزریق مایع مشیمه (مایعی که درون کیسه‌ای به ‌همین نام قرار دارد و جنین در آن غوطه‌ور است) و همچنین تزریق عصاره قلب، کلیه و طحال افراد سالمی که در تصادف کشته شده‌اند و غیره را نام برد. البته هیچ‌یک از تمهیدات فوق نتوانسته است اثرات مطلوب قابل توجهی به‌بار آورد ولی بکار بستن دستورهای زیر اثرات مطلوبی برای به تاخیر انداختن علایم پیری و عوارض دوره سالمندی دارد مشروط بر اینکه همیشه رعایت شود.

نظریات توصیفی دوران سالمندی

در تعریف و شرح مشخصات فیزیولژیک دوره سالمندی دانشمندان نظریات گوناگونی ارائه داده‌اند:

  • مچنیکوف می‌گوید: سالمندی عبارت است از عوارض عفونی مزمنی که با ناتوانی و استحاله ” ناتوانی در ترمیم عناصر از دست رفته ” و افزایش بیگانه خوارها همراه است.
  • استرهلر می‌گوید: سالمندی دگرگونیهای تدریجی در ساخت و ترکیب موجود زنده است و دارای این ویژگی است که تغییرات گسترده و درونی است و گرایش به پیشرفت دارد و بالاخره به‌سوی فساد و اضمحلال پیش می‌رود.
  • آشوف با مطالعه و کالبدگشایی ۴۰۰ مورد افراد بالاتر از ۶۵ سال در سال ۱۹۳۷ میلادی اعلام کرد ” مرگ طبیعی وجود ندارد ” و کالبدگشایی‌ها نشان داده‌اند که علت مرگ بیماری بوده است و نه پیری.

 

  • بر خلاف آشوف، وارتین می‌گوید: مرگ و میر افراد مسن به‌علت کهولت است. اخیرا نظریات مختلف دیگری نیز مطرح شده‌اند از جمله تغییرات رشته‌های کلاژن بافت همبند، نظریه تغییرات مولکولی در ساختمان سلول‌ها و بالاخره نظریه وراثت که می‌گوید یکی از مهم‌ترین علل تاخیر یا تسریع علایم پیری وراثت است.

سازمان جهانی تندرستی دوران مختلف زندگی را پس از گذشتن از سن بلوغ بر اساس سن تقویمی چنین طبقه‌بندی کرده است: از ۳۵ سالگی تا ۵۹ سالگی میان‌سالی، از ۶۰ سالگی تا ۷۴ سالگی مسنی، از ۷۵ سالگی تا ۹۰ سالگی پیری و از ۹۰ سالگی به بالا خیلی پیر.

بحرانهای دوه بزرگسالی

در این دوران نیز همچون دوران رشدی دیگر به سبب تغییراتی که در فرد اتفاق می‌افتد، بحرانهایی مطرح بوده است. یکی از مراحل مهم بحرانی ، مرحله انتقال به بزرگسالی است که حول و حوش ۳۰ سالگی برای فرد اتفاق می‌افتد. در برخی افراد این بحران با شدت بیشتری دیده می‌شود. فرد معمولا تلاش می‌کند، انتخابها و تصمیمهای خود را مرور و وارسی کند و درستی یا نادرستی آنها را مورد ارزیابی قرار دهد. در صورتی که فرد انتخابها و اعمال گذشته خود را مطابق با معیارهای فعلی خود ارزیابی نکند، دچار آشفتگی‌هایی می‌شود. واکنشهای افراد در مقابل این ارزیابی‌ها متفاوت است. برخی افراد به چالشهایی دست می‌زنند تا به طریقی این بحران را پشت سر بگذارند.

بحران دیگر به بحران میانسالی معروف است که حول و حوش ۴۰ سالگی اتفاق می‌افتد و در صورتی که به شیوه مناسبی حل و فصل شود، تغییرات ثمربخشی را به ویژه از لحاظ روانی _ فکری و دیگر فعالیتها برای فرد به همراه خواهد داشت. توجه به این نکته مفید خواهد بود، اگر بدانیم که اکثر نظریات معروف در این دوران ارائه شده است. سن ۴۰ سالگی هم از لحاظ پژوهشهای روان شناختی و هم از دید ادیاناهمیت ویژه‌ای دارد.

کی از عناصر اصلی در نظریه مراحل روانی-اجتماعی اریکسون، رشد هوّیت خود (ego identity ) است. «هویت خود»، حس آگاهانه خود است که ما از طریق تعاملات اجتماعی رشد می‌دهیم. به گفته اریکسون، «هویت خود» ما با هر تجربه و اطلاعات جدیدی که در تعاملات روزانه خود با دیگران به دست می‌آوریم، دائماً تغییر می‌کند. اریکسون همچنین عقیده داشت که علاوه بر «هویت خود»، یک حس صلاحیت نیز انگیزه رفتار و اعمال ما را تشکیل می‌دهد.

روانشناسی رشد (Developmental Psychology) یکی از شاخه‌های دانش روانشناسی است که به بررسی تحولات و تغییرات انسان‌ها در طول زمان، از بدو تولد تا کهنسالی و مرگ می‌پردازد.

وقتی از رشد و تحول و تغییرات انسان در دوره‌های مختلف زندگی حرف می‌زنیم، رشد و تغییر و دگرگونی در حوزه‌های زیر را مد نظر داریم:

  • جنبه های شناختی (Cognitive)
  • جنبه های انگیزشی (Motivational)
  • جنبه های روانی – فیزیولوژیک (Psycho-physiologic)
  • کارکردها و رفتارهای اجتماعی (Social Functions)

روانشناسی رشد، در ابتدا بیشتر بر روی کودکان و نیازهای پرورشی و نیز رفتارهای آنها متمرکز بود.

اما به تدریج در نیمه های قرن بیستم، گذار کودکان به نوجوانی و جوانی و سپس تحولات انسان‌های بالغ و تغییرات دوران کهنسالی هم، مورد توجه قرار گرفت.

به این صورت، روانشناسی رشد عملاً تمام محدوده‌ی عمر انسان را مورد توجه قرار داد و به همین علت، گاهی به این شاخه از عمر روانشناسی، Life-span Psychology (روانشناسی دوره‌های مختلف عمر) نیز گفته می‌شود.

گفته می‌شود که روانشناسی رشد، سه هدف اصلی را تعقیب می‌کند (+):

  • توصیف فرایند رشد و تغییر انسان‌ها در طول زمان
  • تشریح علمی فرایند تغییر انسان‌ها در طول زمان
  • بهینه سازی فرایند رشد انسان‌ها در طول زمان

روانشناسی رشد، هم جنبه‌های ژنتیکی و ارثی و هم جنبه‌های محیطی را در تغییر و تحولات انسان‌ها در نظر می‌گیرد و می‌کوشد که از سهم هیچ‌ یک از آن دو غافل نشود.

از جمله مطرح‌ترین دانشمندانی که بر روند توسعه‌ی روانشناسی رشد تاثیر گذاشتند می‌توان از ژان پیاژه،بی اف اسکینر و اریک اریکسون نام برد.

کهنسالی بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی عبور از مرز شصت سالگی است و برای تمام افرادی که از حوادث و اتفاقات زندگی جان سالم بدر برده‌اند و جوانی و میان‌سالی را پشت‌سر گذاشته‌اند این دوران تحقق پیدا می‌کند. در واقع کهنسالی بخشی از روند طبیعی زندگی انسان محسوب می‌شود. گذشت زمان، بیماری‌های جسمی، مشکلات روحی و شرایط محیطی عواملی هستند که در این روند مۆثر می‌باشند. امروزه با کاهش سطح باروری و زاد و ولد موجب بالا رفتن شمار سالمندان نسبت به جمعیت کل شده است و این رشد فزاینده افراد مسن هم‌چنان ادامه دارد. به طوری‌که بر اساس پیش‌بینی کارشناسان در آینده‌ای نه چندان دور در جهان از هر پنج نفر یک نفر سالمند خواهد بود.کهنسالان از زمره گروههای آسیب‌پذیر در جامعه به شمار می‌‌آیند که لازم است در جهت کاهش افسردگی و اضطراب یاری شوند.

 

N1388918265

کهنسالی


 

سایر اختلال‌‌هایی که معمولا در دوران کهنسالی شایع می‌‌شود عبارت است از: ترس از مرگ، احساس تنهایی، ناکامی، خستگی، استرس، افکار خودکشی، تغییر در الگوی خواب. البته همان طور که می‌‌دانید این اختلال‌ها غیر از بیماری‌‌های جسمانی  هستند که معمولا سالخوردگان با آنها دست و پنجه نرم می‌‌کنند. بیماری‌هایی نظیر ناراحتی‌‌های قلبی، دیابت، ناراحتی‌‌های گوارشی، عروقی و فشارخون … اما از بین اختلال‌‌های روانشناختی، افسردگی، به عنوان معمولی‌ترین مسایل احساسی و عاطفی در سنین سالمندی بروز می‌کند و معمولا در این سنین از دست دادن علاقه و انرژی، بیخوابی زیاد، ابراز شکایت و سرزنش خود در قالب افسردگی نمایان می‌‌شود.

انسان هایی که به سن کهنسالی میرسند به مشکلات روحی دچارمیشوند که به آن اشاره میکنیم:

از نظر معلومات، همچون کودک است.

از نظر تدبیر امور، شبیه کودک است.

از چیز جزئى همانند یک کودک ناراحت مى شود.

و با امر مختصرى خوشحال و راضی مى گردد.

ظرفیت و حوصله خود را از دست مى دهد.

و گاه حرکات او کودکانه مى شود.

با این تفاوت که، مردم از کودک انتظارى ندارند و از او دارند، به علاوه در مورد کودکان این امیدوارى هست که با رشد و نمو جسم و روحشان، همه این حالات بر طرف مى گردد، اما در مورد پیران فرتوت و کهنسال، چنین امیدى وجود ندارد. با این تفاوت که، یک کودک چیزى نداشته که از دست بدهد، اما این پیر کهنسال همه سرمایه هاى حیاتى خود را از دست داده. روى این جهات، حال پیران سالخورده در مقایسه با حال کودکان، بسیار رقت بارتر و ناگوارتر است و این ممکن است ناظر به نوع افراد باشد و گر نه کسانى هستند که در سنین پائینتر از یک صد سالگى، به این مرحله مى رسند همان گونه که اشخاصى یافت مى شوند که در سنین بالاتر از صد، نیز کاملاً هوشیار و آگاهند. مخصوصاً در علماء و دانشمندان بزرگ که دائماً به مباحث علمى اشتغال دارند کمتر دیده مى شود که چنین وضعى دست دهد.


 

za4-1254-250x200

شاد بودن


 

چکار کنیم که والدین در کهنسالی احساس شادمانی کنند؟

جازه دهید والدین تان متوجه شوند که همه چیز در زندگی تان خوب و عالی است و شما کنترل کامل بر زندگی تان دارید. والدین شما همیشه نگران شما و حوادثی هستند که در هر لحظه در زندگی تان به وجود می‌آید. وقتی که اجازه می‌دهید متوجه شوند که شما در بهترین شرایط هستید آنها در آسایش و راحتی بیشتری به سر خواهند برد.

همیشه احترام خود را نسبت به والدین تان اظهار کنید. اینکه والدین شاهد احترام کامل فرزندشان نسبت به خود باشند بیشترین خوشحالی را نصیب آنها خواهد کرد. هیچ پول و وجه نقد و هدیه ای نمی‌تواند جایگزین احترام باشد.سپاس‌گذاری و قدردانی از تمام آنچه که والدین در گذشته و حتی اکنون برای شما انجام داده‌اند باعث خوشحالی آنها می شود.

تولد و مناسبت های مهم در زندگی والدین تان را فراموش نکنید. هیچ چیز مثل بخاطر داشتن تاریخ های مهم برای والدین تان و انجام یک کار برای آنها در این ایام خاص نمی‌تواند احساس خوشحالی و رضایت را در آنها تقویت کند. خاطراتی که شما برای آنها به وجود می‌آورید در قلب شان باقی مانده و حک خواهد شد و این احساس را که هنوز دوست شان دارید در دل زنده نگه می‌دارد و با توجه به سن و سال آنها باعث سلامتی جسمی و روحی آنها می‌شود.

آنها را مشارکت دهید. از والدین تان برای مهمانی‌ها، جشن های تولد، برنامه‌های تعطیلات و دیگر فعالیت های خانوادگی که برگزار می‌کنید دعوت کنید و به بهانه پیری و کهولت سن و ناتوانی جسمانی آنها را از فعالیتهای اجتماعی محروم نکنید. در دسترس آنها باشید و انها را نسبت به آنچه در زندگی تان قرار است اتفاق بیفتد به روز نگهدارید و اجازه دهید که همواره ذهن انها فعال بماند